این روزها برگهای سبز درختان استوار شیرگاه در حال خرید لباس پاییزی خود هستند.
لشگر شاداب برگهای چشم نواز در حال خداحافظی با شهر خود می باشند و بزودی زیر پای دیگران بر روی زمین جا خوش خواهند کرد و صدای خش خش که نشان از خرد شدن اسکلت آنها می باشد به گوشها خواهد رسید.
بلبلان حتماً آواز فراق سرداده اند و در غمی سنگین بسر میبرند .
دشمنان ولایت هم اینگونه رنگ می بازند و از شاخ و برگ شیاطین به زمین می نشینند. اما بجای بلبلان تنها کفتاران غاصب صدای ناله هایشان بلند میشوند که دیگر کسی نیست تا از خواسته آنها پیروی کند.
صورت به ظاهر سبزشان زرد شده و توان آواز بلند کردن ندارند و تنها صدایی که از آنها شنیده میشود همان صدای خرد شدن اسکلت آنهاست و اعلام اینکه نابودی و فنای آنها فرا رسید.