نوشته شده توسط: میچکا
بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها هرکه از دور بر سفره جنگلهای شیرگاه نگاه کند ، پیراهنی می بیند که پر از نقش و نگارهای زیبای پاییزی ست.
رنگهای زیبائی که بر این سفره خود نمائی می کند چشم را نوازش می دهد و بیاد می آورد که روزی من سبز مخملی بودم ولی امروز از سبزی من خبری نیست. باید تا بهار هست قدر سرسبزی را دانست وگرنه بزودی خواهد رفت و تنها افسوس می ماند.
اما بهار دوباره می آید...
نوشته شده توسط: میچکا
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ای بلبل خوش صدای جنگلهای زیبای شیرگاه
چرا دیگر صدای چهچه دلربای تو نمی آید. چرا نقش غم به صورت زیبای آوازهای مستانه ات نشسته.
چرا دیگر از نگاه به جنگل زیبا سر بسوی آسمان نمی چرخانی تا حمد خدا کنی.
غصه نخور که به همین زودیها غم پاییز فراموش می شود و دوباره نم نم باران بهاری پرهای قشنگ و لطیف تو را خیس می کند و تو هم از شوق گل و سنبل و سبزه ، زیر آواز می زنی.
یادت باشد اینبار که بهار آمد لحظه ها را قاب طلا بگیری و بر سر در خانه قلب بکاری.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
من عاشق طبیعت زیبا و زیبائی هستم و دلم میخواهد همه با هم مثل طبیعت زیبای شیرگاه در کنار هم زیبا باشند. انشاءالله
