نوشته شده توسط: میچکا
سلام بر شهیدان شهر شیرگاه که در جوار امام زاده
ای از نسل رسول خدا صل الله علیه و اله آرمیده اند.
نوشته شده توسط: میچکا
گمنام
نوشته شده توسط: میچکا
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر مردم خوب و دوست داشتنی شیرگاه و زیولا و حومه.
وقتی صورتهای مهربان و خوش نقش شما به یاد می آید ، دل آرامش می گیرد و با صفا میشود.
وقتی به کمک و یاری رساندن مردم شیرگاه به یکدیگر فکر میشود ، میل خدمت به خلق خداوند شعله ور میشود.
شیرگاه برخلاف شهرهای بزرگ ماشینی که همسایه طبقه بالا از همسایه طبقه پایین خبر ندارد، همسایگان مثل برادر و خواهر می مانند و برخوردی خانوادگی با یکدیگر به نمایش می گذارند.
امروزه این خصلتهای آسمانی که وقت مشکل به داد دیگران برسند و وقت شادی در شادی آنان شریک باشند ، کمتر پیدا میشود. البته خوشبختانه بیشتر شهرستانهای ایران از این خصلت الهی برخوردارند که جای بسی شکر دارد.
آمده که روزی حضرت موسی علیه السلام وقتی برای مناجات رفته بود به خداوند عرضه داشت:
خداوندا اگر تو به جای خلق بودی برای خدا چه می کردی؟
خداوند عزیز فرمود: کمک به خلق.
حال ببینیم که کمک به خلق و فراموش نکردن دیگران چقدر برای خداوند مهم و عزیز است.
یا علی
نوشته شده توسط: میچکا
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی برگ سبز روی انگشت درختی خانه کرده بود ، مغرور از مکان و مقام خود تکیه بر درخت به شاخ و برگ خشک زیر درخت نگاه می انداخت و در دل به حال و روز آن بخت برگشته ها چیزی می گفت. و نمی دانست این رنگ خوش و لباس لطیفش زیاد دوام نخواهد داشت و عاقبت طعمه خاک و موران خواهد شد.
او همچنان از بالا به دیگران نظر می کرد و خاک از پایین افتادنش را انتظار.
کم کم بادهای سرد وزیدن گرفت و برگ سبز سردش شد و به خود لرزید . اما باز هم ندانست طبل رفتن به صدا در آمده و باید آماده رفتن شود. رفتن از اوج به زیر.
صبح یک روز سرد وقتی برگ برای خود آرائی به خود نگاه انداخت دید رنگش پریده و انگار مریض است. خواست به برگ همسایه دردش را بگوید دید که رنگ او هم پریده . نگاهش را به همسایه بعدی انداخت و دید او نیز چون آنان شده.
درخت را صدا کرد و شنید که اکنون وقت خداحافظی با شما رسیده و باید بروید.
برگ گفت : به کجا؟
گفت: به آغوش خاک آن پایین.
برگ به یکباره یخ کرد و افتاد. حالا او هم یکی از آن شاخ و برگهای خشک دیروز شد و طعمه خاک و موران.
ای کاش ما از نگاه به طبیعت درس نیکو بگیریم و برای فردای لطیف آخرت توشه برداریم.
نوشته شده توسط: میچکا
بسم الله الرحمن الرحیم
شیرگاه یکی از سه شهر شهرستان سوادکوه هست .
جاده بین شیرگاه و زیراب شهر بعدی سوادکوه آنقدر دیدنی ست که اگر کسی یکبار از آن بگذرد نمی تواند بار دیگر این مسیر را انتخاب نکند.
جاده همچون ماری پر از پیچ و خم می باشد که رانندگان نا آشنا باید خیلی هواسشان جمع باشد.
دو طرف جاده را جنگلهای انبوه گرفته که چشم از دیدن این مناظر لذت می برد.
هنگام بهار و تابستان که درختان پر از برگهای سبز هستند ، بخاطر تراکم درختان فقط لایه ای سبز رنگ دیده میشود که واقعاً جای دیدن دارد.
رودخانه ای هم از پایین جاده می گذرد که زیبائی این مسیر را دو چندان کرده است.
خداوند جمیل ، زیبا آفرین است.